اُمَّ صِبْیان: یا ام الصبیان، نام نوعى بیماری مخصوص کودکان در طب قدیم، همچنین نام مادینه دیوی خیالى و موهوم که دشمن نوزادان و کودکان، و رباینده و آزار دهندة آنان پنداشته مىشده است.
در پنداشت مردم امصبیان عفریته ، عجوزه، مادر شیطان، مادر شب، دختر ابلیس، و سایة جن، یا بادِ جن بوده است.
ام صیبان هستى مادی و جسمانى ندارد، لیکن هرگاه بخواهد، مىتواند صورت مادی و جسمانى به خود بگیرد. او گاهى به صورت انسان و گاهى به شکل پرنده و یا چارپا آشکار مىشود. همچون روح یا باد به درون نوزادان و کودکان مىرود و در تن و جان آنان جای مىگزیند؛ از اینرو، او را ریح الصبیان یا باد کودکان و باد جن یا جن باد هم نامیدهاند.
ام صبیان با صورت و اندامى زشت و نفرت انگیز تجسم یافته است. سیوطى در شرح دیدار سلیمان پیغمبر با طایفههایى از دیو و جن، او را زشتترین آفریدة پروردگار وصف مىکند و مىنویسد: این عجوزه که نامش همّت و دختر همّت و مکنى به ام الصبیان است، دندانهایى مانند دندان فیل، گیسوانى همچون شاخة خشک درخت خرما، صدایى چون صدای رعد غرنده، و چشمانى چون برق درخشنده دارد. از دهان و سوراخهای بینى او دود بیرون مىآید. مىتواند همچون خر عرعر کند، مثل شتر بانگ برآورد، همچون گرگ صدا کند، مانند اژدها فش فش کند و چون پلنگ بغرد.
مردم جنوب و مرکز ایران این جن بادرا زنى با پستانهای متعدد روی شکم یا با یک جفت پستان خیلى درشت افکنده بر روی دوشها تصویر مىکنند.
نویسنده ی صد در نثر و صد در بندهش از این دیوان زیانکار یاد مىکند و مردم را به افروختن آتش برای دور کردن دیوان از جان نوزادان سفارش مىکند:چون فرزند از مادر جدا شود، 3 شبانهروز چراغ باید افروخت. اگر آتش مىسوزند بهتر بود تا دیوان و دروجان گزندی و زیانى نتوانند کردن چه عظیم نازک مىباشد آن 3 روز که فرزند زاید.